...مرحوم دکتر شریعتی خود را یکی از زاییده های درد و رنج و احساس درد و رنج می دانست.دکتر شریعتی امتیازات خاصی داشت. او نسبت به سن خود انسانی بسیار پرمطالعه و کتابخوان بود. در زمینه های مختلف: ادب - فرهنگ وتمدن بشری - مکاتب اجتماعی – جامعه شناسی نو – تاریخ و اسلام . اما نه در خطی که در حوزه های اسلامی به عنوان خط اجتهاد دنبال میشود . بلکه در خط یک انسان متولد شده در خانه مطالعات اسلامی . در خانه ای که چشم فرزند به کتابخانه پدر گشوده شده و خود را با انبوهی از کتب قرآن و تفسیر و تاریخ و حدیث و ... مواجه دیده. و نزد پدر درس آموخته...
آیت اله خامنه ای:
...به نظر من دکتر شریعتی یک چهره همچنان مظلوم است.و این به خاطر طرفداران و مخالفان اوست که موجب شده اند تا این انسان دردمند و پرشور را ناشناخته نگه دارند. و این ظلمی به اوست.مخالفان او با تمسک به اشتباهاتش نقاط مثبتی که در او بود را نمیبینند.بی گمان شریعتی اشتباهاتی هم داشت اما در کنار آن از برجستگیها و زیباییهای بسیاری هم برخوردار بود که اگر آنها را نبینیم به او ظلم کرده ایم...
آیت اله لاهوتی:
...من در سال 52 تا 57 در زندان بوده ام.ما میدیدیم اگر مثلا 2000 نفر در زندان هستند هزار نفرشان مسلمانند که 955 نفرشان متاثر از افکار شریعتی بودند. و هزار نفر غیر مسلمان که وقتی کتابهای شریعتی را می دیدند میگفتند : اگر اسلام این است ما قبولش داریم...
حجه الاسلام مجتهد شبستری:
شریعتی با راه خاصی که دنبال کرد یک نمونه است که باید یادش زنده نگاه داشته شود.
امام موسی صدر:
...این انسان همان کسی است که این حدیث شریف در موردش گفته شده:
«پربلاترین و گرفتارترین مردم پیامبرانند . سپس اولیا خدا . سپس شایسته ترین افراد پس از ایشان و همین طور...»
بنا بر این حدیث شریف کسانی که در پی تغییر و تحول جامعه هستند و وضع نابسامان پیرامونشان قانعشان نمیکند بیشتر از دیگران در رنج و مشقت اند و بر طبق میزان آرمان خواهی از طرف صاحبان منافع در جامعه تحت فشار قرار میگیرند...
از کلام دکتر شریعتی
-- ارزش عمیق هرکسی به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد.
-- خدایا عقیده ام را از دست عقده ام مصون بدار.
-- آنان که غنی ترند محتاج ترند.
-- مسوولیت زاده توانایی نیست زاده آگاهی است و زاده انسان بودن.
-- استوار ماندن و زیر هرباری نرفتن دین من است.
-- قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد.
-- غرور در جستجوی غروری است که آنرا بشکند.
-- هر کس را نه بدان گونه که هست احساسش میکنند بلکه بدانگونه که احساسش میکنند هست.
-- قلم ودیعه عشق و امانت آدم در زبان خداست.
-- تو پسرم – اگر نمی خواهی بدست هیچ دیکتاتوری گرفتار شوی فقط یک کار بکن:
«بخوان – بخوان و بخوان»
شریعتی از تولد تا شهادت
دکتر علی شریعتی در دوم آذر ماه سال هزار و سیصد و دوازده در روستای کاهک از توابع سبزوار به دنیا آمد . پدرش محمد تقی شریعتی از محققان و نویسندگان دینی معاصر و مادرش زهرا امینی است .
دوران دبستان را در مزینان گذراند و برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان وارد دبیرستان فردوسی مشهد شد و در سال 1329 وارد دانشسرای مقدماتی مشهد شد. در سال 1331 دانشسرای مقدماتی را به پایان رساند و اقدام به تاسیس انجمن اسلامی دانش آموزان نمود.
در سال 1332 به عضویت نهضت مقاومت ملی در آمد و در سال 1333 موفق به اخذ دیپلم کامل ادبی شد و در همان سال اولین کتاب خود را که ترجمه ای از یک کتاب بود به چاپ رساند.
دکتر علی شریعتی در سال 1334 وارد دانشکده ادبیات مشهد شد و در همان سال اقدام به انتشار یکی از انقلابی ترین کتابهای خود یعنی ابوذر غفاری نمود .
در سال 1336 به همراه عده ای از اعضای نهضت مقاومت ملی در مشهد دستگیر شد و در سال 1337 از دانشکده ادبیات با رتبه اول فارق التحصیل شد و با یکی از همکلاسیان خود به نام پوران شریعت رضوی ازدواج کرد .
دکتر علی شریعتی در سال 1338 با بورسیه دولتی برای ادامه تحصیلات عازم فرانسه شد و در آنجا هم دست از مبارزه بر نداشت و به سازمان آزادیبخش الجزایر پیوست و به همین دلیل مدتی را در زندان فرانسه به سر برد و در همانجا بود که با افکار نوین افرادی چون سارتر و فانون و ... آشنا شد .
در سال 1341 بود که به همکاری با جبهه ملی و نهضت آزادی و نشریه ایران آزاد پرداخت و به همین دلیل پس از پایان تحصیلات و اخذ مدرک دکتری در رشته تاریخ و مراجعت به ایران در مرز دستگیر شد ولی پس از مدتی آزاد شد و به همکاری با اداره فرهنگ پرداخت و پس از آن به عنوان کارشناس بررسی کتب درسی منسوب شد .
اوج فعالیتهای دکتر در سال 1345 هنگامی که به عنوان استادیار رشته تاریخ دانشکده مشهد برگزیده شد ، شروع شد و در سال 47 بود که به سخنرانیهای آتشین خود در حسینیه ارشاد پرداخت و به همین علت در سال 52 به مدت 18 ماه در زندان انفرادی شهربانی بود. که پس از آن از سخنرانی منع و خانه نشین شد و مجبور به ترک ایران شد که متاسفانه این سفر دیگر بازگشتی نداشت .
دکتر علی شریعتی در سحرگاه 29 خرداد 1356 در سوت همپتون انگلیس جان به جان آفرین تسلیم می کند و دوستان و آشنایان با افکارش را در غمی بزرگ فرو می برد.
عملیات کربلای 5 به روایت یکی از فرماندهان لشکر 31 عاشورا: شلمچه نمایشگاه حقیقی، اوج عشق و جنون است حاججواد پاریاد زنجانی از رزمندگان و فرماندهان هشت سال دفاع مقدس است که به مدت 80 ماه یعنی از سال 59 و جنگهای نامنظم شهید چمران تا پذیرش قطعنامه 598 در جبههها حضور داشته است. وی به عنوان فرمانده گروهان سوم گردان قاسم(ع) لشکر 31 عاشورا در عملیات کربلای 5 و همچنین بعد از این عملیات به عنوان فرمانده گردان قاسم در جبهه حضور داشته است.
حاججواد پاریاد زنجانی در مورد عملیات کربلای 5 میگوید:در عملیات کربلای 5،در واقع جنگ پایان یافت در حقیقت این عملیات سرنوشت جنگ را تعیین کرد و بعد از این عملیات بود که ضعف و عدم توانایی رژیم بعثی عراق به دنیا ثابت شد و فشارهای وارده در این عملیات منجر به صدور قطعنامه 598 شد و تنها به دلیل جابجایی بندهای قطعنامه،جنگ دو سال دیگر ادامه یافت.
عملیات کربلای 5 از نظر تعداد شهیدان ما و کشتهشدگان عراقی،کل مهمات جنگی مصرف شده و دستاوردهای جنگ با کل جنگ هشت ساله ایران و عراق برابری میکند. به طوری که در جبهه میگفتند:در جبهه کربلای 5 بودی وقتی طرف میگفت خیر، میگفتند: پس بگو در جنگ نبودی.
در این عملیات اوج درگیری نیروهای دو طرف جنگ، شهادت، ایثار، از جان گذشتگی، جنون و صبر را شاهد بودیم. میزان فشار و استرس آنقدر بالا بود که حاضران در این برهه زمانی را نسبت به دنیا بیتفاوت کرده بود.
زنجانی به تصرف مهمترین و سوقالجیشیترین مواضع عراقیها در عملیات کربلای 5 اشاره و تصریح کرد: در این عملیات 60 هزار نیروی عراقی کشته و مجروح شدند و قدرت نظامی عراق به شدت تحلیل رفت. اگر چه ما نیز در این عملیات شهدای بزرگواری که در طول جنگ در منطقه خبره شناخته شده بودند را از دست دادیم.
بعد از این عملیات، در سال 66 و 67 آمریکا و روسیه مستقیما وارد میدان شدند و با حمایت موشکی، هواپیمایی و توپخانهای قدرت نظامی عراق را 2 برابر بالا بردند. بعد از پیروزی ایران در عملیات کربلای 5،دنیا و ارادههای بینالمللی دست به دست هم دادند تا سرنوشت جنگ در میادین جنگی تعیین نشود لذا سرنوشت جنگ را به پای میز مذاکره کشاندند.
شلمچه مصداق بارز کربلای ایران است و خاک مقدستری از شلمچه وجود ندارد. در این منطقه در 10 عملیات صدها نفر با لبهای تشنه در مقابل آتشبارهای سنگین دشمن، آرام و ساکت شربت شهادت نوشیدند و پیکر مطهرشان سالیان سال در آنجا ماند.
بعد از کربلای 5 و آزادسازی شلمچه، پیکر شهدای عملیات آزادسازی خرمشهر که بیشتر از گردان مالکاشتر بود کشف و به دیار خودشان انتقال یافت شهدایی چون احمد خادمحسینی، پرویز عظیمپور، برات سقایی،شهماری و جدی از جمله این شهیدان بودند.
در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه، فرماندهان و رزمندگان به نام و ناآشنایی که چکیده 6 سال دفاع مقدس بود را از دست دادیم به طوری که 80 درصد آنان در شلمچه شهید شدند.
شلمچه نمایشگاه حقیقی اوج عشق و جنون بود. در حال حاضر هم برای خود نوحهسرایی دارد. هنوز هم پدران و مادرانی هستند که زینبوار در کربلای ایران دنبال گم شدگان خود هستند تا شاید نشانی از آنها بیابند. آنهایی که عهده کرده بودند که در این منطقه به شهادت برسند به خواستههایشان رسیدند.
تعداد شهدای استان اردبیل در این عملیات زیاد بود. بعد از این عملیات در 45 مرحله که در هر مرحله 100 الی 200 نفر شهید بودند به استان اردبیل آورده شدند که حاج حسین حیدری، غفور علایی، انور فرخی، سلمان و سلیم نوعی اقدم، پرویز، محمدعلی آقاجعفری، علی صوفی، محمود عبدی، رحیم رضایی، صادق حامدی، رضازاده و بهرام رجبی و فرماندهان گردانهای مختلف از جمله داور یسری، بنامعلی محمدزاده، مرتضی فخرزاده، میرعلی یوسفی سادات، مجتبی عزیزی، عمران همرنگ و میرمسلم بنیهاشم از جمله این شهدای بزرگوار بودند.
امام خمینى(ره)
«و تو اى خواهر دینىام: چادر سیاهى که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده تر است.»
«خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان مىکشید.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را مى بینى و دشمن تو را نمى بیند.»
حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست
خواهرم: از بى حجابى است اگر عمر گل کم است نهفته باش و همیشه گل باش.»
«از تمامى خواهرانم مىخواهم که حجاب این لباس رزم را حافظ باشند.»
«یک دختر نجیب باید باحجاب باشد.»
«خواهرم: حجاب تو مشت محکمى بر دهان منافقین و دشمنان اسلام مى زند.»
«تو اى خواهرم... حجاب تو کوبنده تر از خون سرخ من است.»
به پهلوى شکسته فاطمه زهرا(س) قسمتان مىدهم که، حجاب را حجابرا، حجاب را، رعایت کنید.»
«خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان: بىاعتنایى شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.»
«شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوىمعنویت و صفا مىکشاند.»
«از خواهران گرامى خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا کهحجاب خونبهاى شهیدان است.»
«مادرم... من با حجاب و عزت نفس و فداکارى شما رشد پیدا کردم.»
«اى خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهى چادر تو مىترسد تاسرخى خون من.»
«خواهرم: زینبگونه حجابت را که کوبندهتر از خون من استحفظ کن.»
« خواهران ما در حالى که چادر خود را محکم برگرفتهاند و خود راهم چون فاطمه و زینب حفظ مىکنند... هدفدار در جامعه حاضرشدهاند.»